باران هديه اي از طرف خدا

امروز دخمل مامان 5روزه شده و باید برای گرفتن آزمایش تیروئید به بهداشت بره.باران خانوم با مامان جون و بابا رفت و زود برگشتن.چند قطره خون از پاشنه پای عسلم گرفتن.الهی دورت بگردم فندقم.اینم جای واکسنت ...

باران خانوم تو بغل باباجونش باران کوچولو و عمو فرشاد ...

باران کوچولو با مامان جونشو و خاله سمانه و خاله سارا عکس یادگاری اتداخته باران کوچولو با بابامیلاد و عموفرید و عمومحمد و سام کوچولو!!! و خاله سمانه     ...

باران کوچولوی ما هنوز تازه از دل مامانیش اومده بیرون       ...

سلام دوستان.من خاله باران کوچولو هستم.چون مامانش فعلا نمیتونه این خبرخوبو به نی نی وبلاگیهای عزیز بگه من زحمتشو کشیدم!!!!!!!!! بالاخره باران خانوم قصه ما هم به دنیا اومد الهی خاله قربونش بره ...

فقط 3 روز دیگه مونده تا دخمل نازم بیاد تو بغل مامانی ...

...

اینم از سیسمونی دخملم دست مامان جونش درد نکنه ...

کمتر از یک ماه دیگه مونده تا مسافر زندگی ما به دنیا بیاد و زندگی شیرین ما رو شیرین تر از قبل کنه دخمل گلم من و بابامیلاد باهم رفتیم تهران عروسی آقاشفیق پسرعموی بابایی خیلی خوش گذشت ولی تو مسیر برگشت مامانی خیلی اذیت شد.واسه اینکه تو وروجک جات تنگ شده بود و مدام تو دل مامانی تکون میخوردی اینم یه عکس یادگاری من و بابا اینم عکس عروس و داماد شفیق و روژین ...